- بالا آوردن (مُ رَ کَ)
صعود دادن. از پائین ببالا بردن. برآوردن.
- بالا آوردن ساختمان، ساختمانی را بمرحلۀ پوشش درآوردن.
- بالا آوردن غذا، بمجاز استفراغ کردن. قی کردن. هراش کردن. برگرداندن. اشکوفه فتادن کسی را، بمجاز احترام گزاردن. محترم داشتن. توقیرکردن. برتر داشتن. بزرگی بخشیدن:
فرستادۀ شاه را پیش خواند
وز آن نامدارانش بالا نشاند.
فردوسی
- بالا آوردن ساختمان، ساختمانی را بمرحلۀ پوشش درآوردن.
- بالا آوردن غذا، بمجاز استفراغ کردن. قی کردن. هراش کردن. برگرداندن. اشکوفه فتادن کسی را، بمجاز احترام گزاردن. محترم داشتن. توقیرکردن. برتر داشتن. بزرگی بخشیدن:
فرستادۀ شاه را پیش خواند
وز آن نامدارانش بالا نشاند.
فردوسی
